ویاناویانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

ویانا و ایلیا

جملات در 2 سال و یک ماهگی

1390/12/21 10:26
نویسنده : ملیکا
1,121 بازدید
اشتراک گذاری

سلام اوبی من نانا داداش ایلا اُدافِظ یعنی سلام خوبی من ویانا

داداش ایلیا خداحافظ

مامان سوپ می اُره بابا سوپ می اُره من اُردم داداش اُرد یعنی

مامان و بابا سوپ می خورند من و داداش خوردیم

شیر اورَتی بخورم یعنی شیر صورتی بخورم

آله عوسَکم و ببین یعنی خاله عروسکم را ببین

آقا داوود بیشین موچه ببین یعنی آقا داوود بشین مورچه ببین

مامان ذُاَت منو بگیر یعنی مامان ذُرَت برای من بخر

بابا سلام اَسته نباشی یعنی بابا سلام خسته نباشی

قویی روشن کنم یعنی قوری را  روشن کنم

کِبیت بزنم یعنی کبریت بزنم

مدا بده بِویسَم یعنی مداد بده بنویسم

چَبس بزنم یعنی چسب بزنم

یه دِقه صَب کن یعنی یک دقیقه صبرکن

میکای من کجایی یعنی ملیکای من کجا بودی

مامانی چِش چِش دو اَبو بِکش یعنی مامانی چشم چشم دو ابرو بکش برام

شِمَک براش بکش یعنی شکم براش بکش

پام زَخ شده کِاِم بزن یعنی پام زخم شده کِرِم بزن

جیش دارم برم دَبِوسی یعنی جیش دارم برم دَبِل یو سی wc

******

داداش نمیدم به شما - آقا داوود اومدِ - مامان پلو میخوام

عرفان کجا هستی - مامان نذار بالا - مامانی مامان من کی میاد

مامان سر کار نرو - مرسی مامان جونم - بله داداشم

مامان پاشو صبحانه بخوریم - مامی جون دوست دارم

ببینم قشنگ شده عکسم - مامان اشتباه پوشیدم

تلویزیون روشن کن - من شام می خوام- اینو بِهت نمیدم

صابون چشم نزن می سوزه - گوشم درد گرفت

ای تپل ای ناقلا ای ترسو ای باباجان (وقتی ویانا به داداشش محبت میکند)

کالسکه سواری هم مزه ای داره

با هم داریم گربه می بینیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)