فوت شدن مادربزرگ بابا وحید

سلام دخترم

هفته پیش شنبه بعدازظهر بود که مادربزرگ بابا یعنی مادر پدر بابا وحید

به رحمت خدا رفت و فردای آنروز ایشان را به خاک سپردند شما و داداش

را هم من همراه خودمان برده بودم ولی سعی کردم شما داخل ماشین

باشید و از نزدیک شاهد تشییع جنازه نباشید مامانی خیلی به من گفت

که شماها را با خودم نبرم چون هم به خودم سخت می گذشت و هم

شماها اذیت می شدید ولی من چون نگران بودم کی برمیگردیم شماها

را با خودم بردم شاید سخت بود ولی خیالم راحت تر بود خلاصه در اینجا

من از طرف شما دوقلوها این مصیبت را به پدر و پدربزرگتان تسلیت می گویم

من به خود شماها هم که اولین غم بعد از تولدتان است تسلیت می گویم

عزیرهای من مادربزرگها و پدربزرگها نعمت هایی هستند که خدا به ما

عطا نموده است و تا وقتی که هستند باید قدرشان را بدانیم و به آنها

احترام بگذاریم ما قبلا یعنی قبل از به دنیا آمدن شماها در سال٨٦ اول

بابا بزرگ مامان ملیکا و بعد هم مامان بزرگ بابا وحید را از دست دادیم

که خیلی سخت بود یعنی من خودم چون در طول زندگیم اولین بار بود

که بابابزرگی را از دست می دادم و این بابابزرگ یکی از بهترین مردان

چه در زندگی شخصی خودش و چه در بین مردم بود و در اثر تصادف به

رحمت خدا رفت به خاطر همین پذیرفتن این موضوع برای همه نزدیکانش

سخت بود چون من مادر و پدر بابایی را اصلا ندیده ام و حتی آنها قبل از

ازدواج مامانی و بابایی هر دو فوت شده بودند و به رحمت خدا رفته اند

همچنین قبل از ازدواج من و بابا پدر پدربزرگتان هم به رحمت خدا رفته بود

روح همگی آنها شاد باشد و خدا آنها را ببخشد و بیامرزد

خلاصه در بین مادر بزرگها و پدر بزرگهای من و بابا فقط مامان بزرگ من

و بابا بزرگ بابا وحید که هر دو از سمت مادری هستند در بین ما حضور

دارند که امیدوارم خداوند سایه آنها را بالای سر ما نگه دارد و طول عمر

به آنها دهد

عزیز های من امیدوارم از این به بعد شماها فقط در شادیها شرکت کنید