جملات در 24 ماهگی

تغییرات ویانا از (٥ بهمن٩٠ تا ٥ اسفند ٩٠)

آله دَس بوخون یعنی خاله درس بخون

مامان دستم بوشور یعنی مامان دستم را بِشور

ایمو شیرین بیار یعنی لیمو شیرین بیار

میمیش بده یعنی کشمش بده

کَشَم در بیار یعنی کفشم را در بیار

آدِمجون خوردم یعنی بادمجون خوردم

لیف بدن بوشورم یعنی با لیف بدنم را بشورم

تن تن کاتون یعنی تند تند کارتون

شُباله با نی بخورم یعنی نوشابه با نی بخورم

مَمون مرسی یعنی ممنون مرسی

مامان چَبس بزن یعنی مامان چسب بزن

اِی تَسو یعنی ای ترسو

اِیار بخورم یعنی خیار بخورم

(قبلا ویانا به خیار میگفت آوا الان هم گاهی اِیار گاهی آوا میگه)

اوجه بخورم یعنی گوجه بخورم

بُشاب من را بده یعنی بُشقاب من را بده

ایلا نرو بالا میز یعنی ایلیا نرو بالای میز

خودم تن تن بُخورم یعنی خودم تند تند بخورم

مادَبُزُگ اینَکِت یعنی مادربزرگ عینکت

پشت پَجره عَووس ببینم یعنی پشت پنجره عروس ببینم

صوَتی من آبی داداش بخر یعنی صورتی برای من و آبی برای داداش بخر

شوار من اِمِز مال بابا سِیید یعنی شلوار من قرمز مال بابا سفید

مامان شینی بخر یعنی مامان شیرینی بخر

شَقَم بخورم یعنی شَلقم بخورم

تو ایوان من شیر صورتی بریز یعنی تو لیوان من شیر صورتی بریز

دایی اِندونه خریده یعنی دایی هندونه خریده

مَدِسه برم دَس بُخونم یعنی مدرسه برم درس بخونم

(به ویانا گفتیم کجا می خواهی بری گفت مَدِسه گفتیم برای چی؟

گفت دَس بُخونم گفتیم چیکاره بشی؟ گفت دُکتُر گفتیم دکتر چی

کار میکنه؟ گفت آمپول)

چشم بذار (جدیدا"با خاله مونا بازی قایم موشک را بازی میکنند و

همش دوست دارن چشم بذارند و تا ده بشمارند یا قایم بشن)

وقتی میگیم اسمت چیه؟ میگه نانا یعنی ویانا

وقتی بهش میگی داروخانه چی داره؟ میگه آمپول -قُص -شَبَت -قَطه

یعنی آمپول و قرص و شربت و قطره

الان دیگه ویانا جونم اکثر شعرهایی که برایش می خواندیم را دست و

پا شکسته میخواند یعنی یک قسمتش را میگیم بقیه اش را خودش میگه

مثل شعر حسنی کثیف : بابا وحید می گفت حسنی نگو ویانا می گفت

بلا بگو و ........ به زبان شیرین کودکی

مثل شعر سارا کوچولو مثل شعر خانه مادربزرگه مثل شعر خاله شادونه

مثل شعر علی کوچولو مثل شعر دختری و دوستش دارم 

و مثل شعر مامان مامان چرا جیش کردی و....

*بقیه جملات

می می تلخِ - اینو دوست دارم - دکتر آمپول زد - جوراب بپوشم

زیپ بکشم - حالا مداد بزنم - امیرحسین کجاست؟ - برو سر کار

داداشی من کجایی؟ - این چیه؟ - چی میگی؟ - اصلا قهرم با شما

یه کوچولو می می بخورم - مامان جونم خاله آمپول زد - دستکش بیار

این مالِ منِ نمیدم - دوتایی بِشینَم - کمک کمک بالای میز برم

تُرشی بخورم - مامان شور بده - مامان جیش دارم - نمی خوام بدم

مامان جونم نمی خورم - داداش ببین بالای شیشه نرو - کلاه من کوش

داداشی بیا بخوابیم - من سشوار کنم - بابا دعوا کرد - عمو پورنگ بذار

داداشم گناه داره - سفره بندازم شام بخوریم - مامان داداش پاشُد

داداش در گوشی من شِکوند - شما دست نزن - من غذا درست کنم

خودم شورتم بپوشم - دایی شعر بخون - مامان ببین من نبودم -

سوپ درست کردی - سبزی پاک کنم - مامان سردم شده پتو بیار

مامان اینو دوست ندارم بخورم - داداش بالا شیشه نرو - مامان پَشِه بود

داداش نصف من نصف تو - مامان بخوابیم بعد تاب بعد سرسره بعد استخر

بابا چرا داداش زدی گریه کنه؟ - حالا مداد به چشم بزنم - بابا برو سر کار

مامان می می تندِ - فقط دستم را بذارم - میکی موس من سوار بشه

بارون نیاد روش - خیس شده نه خشکِ - حوله من کجاست -

مامان داداش موهام را کشید - دستم را گاز گرفت - دُم اسبی نمیخوام

و خیلی از جملات دیگر را الان که ٢ سالشان تمام شده به راحتی

به زبان شیرین خودشان می گویند و در این سن هم خیلی با هم

دعوا میکنند و هم خیلی همدیگر را ناز میکنند طاقت گریه همدیگر را

هم ندارند خیلی کارها را هم به حسادت همدیگر انجام میدهند