ویاناویانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

ویانا و ایلیا

اولین شب خوابیدن ویانا بدون ملیکا در خرداد 91

1391/3/16 15:28
نویسنده : ملیکا
1,640 بازدید
اشتراک گذاری

ما شنبه شب با بچه ها به استخر توپ تیراژه رفتیم و بعد از کلی

بازی موقع برگشتن به خانه سر راه ویانا را به درخواست خودش

و مامانیش بُردیم خانه مامانم که شب آنجا بخوابد و فردا هم آنجا

باشد و قرار شد ما فردا از فرصت تنها بودن ایلیا استفاده کنیم و

به کارهای خانه برسیم خلاصه باز هم دَم در خانه مامانی به ویانا

گفتم شب میخوابی من میرم خانه ،گفت : بله ، من فکر نمیکردم

بدون بهانه گیری بخوابد ولی خوابیده بود و فردا هم کلی با خاله و

داییش و باباییش بازی کرده بود و کلی لاک زده بود و ظهر هم با

مامانیش خوابیده بود که مامانم میگفت وقتی از خواب بلند شده

بود بهانه تو را گرفت و وقتی با هم رفتیم خانه مامان بزرگ دوباره

یادش رفت و آنجا هم کلی بازی کرده بود و خوشحال بود که بقول

خودش خانه مامان بزرگِ بهاره رفته است ، من بیشتر نگران شب

خوابیدنَش بودم که خدا را شکر راحت خوابیده بود و هر وقت هم

تلفن می کردم سرحال صحبت می کرد برای من هم خیلی سخت

بود ولی وقتی دیدم ویانا راحت است و مشکلی ندارد سعی کردم

من هم با خودم کنار بیایم ایلیا هم هر ٥ دقیقه می گفت ویانا کجا

رفته و بعد با هم تلفنی صحبت کردند چون ویانا هم پشت گوشی

به من میگفت ایلیا کجاست و وقتی با هم صحبت کردند خیالشان

راحت شد

البته یک شب دیگر هم در پایان سال ٩٠ ویانا بدون من با مامانم

خانه مامان بزرگ من خوابیده بود با این تفاوت که دو شب پیش به

خواست خودش خوابیده بود ولی آن شب ناخواسته خوابیده بود ،

چون آن شب ما خانه تکانی شب عید داشتیم و با توجه به اینکه

خانه مامان بزرگ با بچهها سرگرم بود بعد هم بغل مامانم خوابش

برده بود ما هم مشغول انجام دادن کارها بودیم وقتی که ساعت

را  نگاه کردیم دیدیم ساعت ٢ نیمه شب است ترجیحا دیگه دنبال

ویانا نرفتیم چون من مطمئن بودم حالا که خوابش برده دیگه تا صبح

بیدار نمیشه    www.smilehaa.org  www.smilehaa.org   www.smilehaa.org  www.smilehaa.org

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)