ویاناویانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

ویانا و ایلیا

مراحل سه گانه ی تربیت فرزند

1391/10/13 15:58
نویسنده : ملیکا
1,645 بازدید
اشتراک گذاری

مراحل سه گانه ی تربیت فرزند

دوره اول تربیت: از تولد تا هفت سالگی؛ دوران سیادت

کودک تا هفت سال اول زندگی سید و سرور فرمانرواست و تعبیر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هم از این مرحله تربیتی «سیادت کودک» است. این دوره که سن خوشی و بازی کودک است، از زمان تولد شروع می شود. فرزند در اوان کودکی هنوز دنیای خود را نمی شناسد و به طور کامل با آن در ارتباط نیست. او نمی تواند کارهای شخصی خود را انجام دهد و از این جهت به سن رفع نیازها هم تعبیر می شود.

روان شناسان به دوره (تولد تا 2 سالگی)، سن حسی ـ حرکتی می گویند. از دو سالگی جست وخیز کودک اوج می گیرد و تمایل او به بازی ها بیشتر می شود. او در این سن، از تمرکز طولانی در مسائل گریزان است و فوق العاده به دنبال تنوع طلبی و آزادی خواهی است. از دو تا سه سالگی، ارتباط کامل تری با محیط پیرامون خود پیدا می کند و کم کم قدرت تشخیص در او +-*/ -

ایان می شود، ولی همچنان از تصمیم گیری عاجز و به والدین متکی است. -+

اهمیت تربیت در سن سیادت، به این علت است که شخصیت فرد در 5 سال اول زندگی شکل می گیرد. گزل روان شناس مشهور می گوید:

«کودک در 5 و 6 سالگی، نسخه کوچکی از جوانی است که بعدها خواهد شد».

به عقیده آلپورت روان شناسان معروف:

در حدود چهار ماهگی رشد و تقویت یادگیری کودک به حدی رسیده است که می تواند عادت سازشی و صفات اکتسابی داشته باشد. ارتباطش با محیط بیشتر می شود، تفاوت های کم و بیش تدریجی در الگوی شخصیت او پدید می آید و صفات تازه ای کسب می کند. هر چه سن کمتر باشد، اثر عوامل محیطی در ذهن پا برجاتر و استوارتر است.

شاید پدر و مادرانی را مشاهده کرده باشید که فرزندشان را در بچگی آزاد گذاشته اند و در بزرگسالی بچه ی آنها بی ادب و سرکش شده است و شما نگران هستید که اگر فرزندتان را آزاد بگذارید او هم بی ادب و غیر قابل کنترل شود.

نکته ای که بسیار دارای اهمیت است این است که برخی از پدر و مادرها آزاد گذاشتن کودک در این سن را به معنی رها کردن او می دانند و اینکه اجازه ی انجام هر کاری را باید به او بدهند، اما آزادی کودک در هفت سال اول زندگی به معنی رها کردن او و دادن اجازه ی انجام هر کار مخاطره آمیز یا خلاف ادب و بی تفاوتی نسبت به رفتارهای نادرست نیست، بلکه به این معناست که نباید او را تحت فشار قرار داد یا کاری را که از توانش خارج است، به او سپرد و یا با امر و نهی های بی مورد مثل بشین، شیطونی نکن، مودب باش، اذیت نکن و... او را محدود کرد. بلکه باید با ساماندهی اموری که می تواند انجام دهد، آزادی او را با کنترل منطقی همراه ساخت.

تصور شما از کودک در این سن باید تصور یک فرمانروا باشد که شما وزیر اعظم و مشاور او هستید و او را هدایت می کنید اما نه با امر و نهی کردن مستقیم بلکه به صورت غیر مستقیم و با هوش و درایت و زیرکی و راهکارها و ابتکار عمل هایی که به خرج می دهید.

اگر می خواهید فرزند شما در هفت سال دوم فرمانبردار باشد باید فرمانروایی او در هفت سال اول را قبول کنید، چون اگر فرمانروایی فرزند خود را در این سن قبول و باور داشته باشید می فهمید که نباید به فرمانروا امر و نهی کرد و با ادبیات امری با او صحبت کرد؛ چه بسا امر و نهی مستقیم شما در این سن نتیجه ی برعکس هم بدهد! با این باور خیلی راحت تر با فرزند خود برخورد خواهید کرد.

شاید کمی سخت باشد اما باید صبور باشیم، جاهایی لازم است که غرور خود را بشکنیم و در برابر کودکمان و خواسته ی او مطیع باشیم و مثل یک بچه با او لجبازی نکنیم؛ البته خواسته هایی که آثار سوء تربیتی نداشته باشد چون در آن صورت باید با زیرکی و درایت خود مسیر خواسته ی او را تغییر دهیم.

حرف آخر:

باید بدانیم که دو فرمانروا نمی توانند در یک مملکت فرمانروایی کنند؛ اجازه بدهیم هفت سال اول را فرزندمان فرمانروایی کند تا در هفت سال دوم فرزند ما بتواند فرمانبردار خوبی باشد و در نتیجه خود ما فرمانروایی خوبی داشته باشیم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)