ویاناویانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

ویانا و ایلیا

داستانهای ویانای 20 ماهه

1390/7/25 11:17
نویسنده : ملیکا
831 بازدید
اشتراک گذاری

ویانا جونم سلام

دختر ناز مامی چطوره

ویانا خوشگله بلد شده به مامانش وقتی می خواهد بخوابه بگه :

پتو  با کشیدن و لب غنچه کردن   یعنی مامان پتو بنداز روی من

وقتی می خواهد مامانش بلش کنه بگه :  بغل

دیگه خاله موناش را صدا می زنه : مونا

وقتی می خواهد بره بالای جایی میگه : بادا

 وقتی قرص می خواهد میگه : قص من

وقتی مامان میگه ویانا را چقدر دوست داره میگه : عالمه  دستهاش را هم باز میکنه 

دیشب وقتی ویانا داشت عروسکش را لالا میداد یکدفعه ما بهش گفتیم به نی نی

بگو پاشو گفت : پاچو  گفتیم بگو بشین گفت : بشین گفتیم باباجون گفت : باباجو

گفتیم بگو بابا جون پاشو گفت : باباجو پاچو بشین لالا و شروع کرد برای خودش

به زبان خودش با کلماتی که بلد است جمله گفتن و دست تکان دادن

ویانا و ایلیا هر دو یاد گرفتن بع بعی شوند اول میرند رو پشت باباشون میشینند

بعد خودشون چهار دست و پا راه میرند و بع بع میکنند و بعد ایلیا خان میره رو کمر

خواهرش میشینه و میگه بع بعی   وقتی میگیم حال تو بع بعی باش ویانا بشینه

اول دولا میشه بعد سری بلند میشه ولی خودش راحت رو کمر خواهرش میشینه

ویانا هم کیف میکنه خواهر دیگه مهربون و عشق دادا

ویانا خیلی خوب تمام اعضای بدنش را نشون میده و صدای حیوانات را هم میگه

چند روزپیش خاله مونا و مامانی آمدند پیش بچه ها وقتی رفتند ویانا دیگه نه

می خوابید و نه ساکت میشد یکسره گریه میکرد و میگفت مونا مونا خلاصه

تلفن زدیم به خانه مامانی و خاله مونا باهاش صحبت کرد و براش قصه گفت

پشت تلفن تا کم کم خوابش برد تلفن محکم تو دستش پیش گوشش نگه

داشته بود که مبادا ازش بگیریم و یا صدای خاله مونا را نشنوه

ویانا هنوز به تخم مرغ میگه تخم جوجو و نازش میکنه

مامانی ویانا و ایلیا بهشون یاد داده با one  tow  three  ورزش کنند

تا براشون میخونیم شروع به ورزش میکنند

ویانا عاشق نخود و ذرت داخل سوپشون است و دوست داره با انگشتش بر داره

و بخوره به قول خودش ننود

ویانا و ایلیا هر دو یاد گرفتن وقتی جیش و مخصوصا پی پی دارن رو توالت فرنگی

خودشون بشینند و پی پی کنند دیروز وقتی هر دوی آنها جیش کرده بودند و

من گفتم بلند بشید دیگه گفتنند نه نه  پی پی یعنی هنوز کار داریم و دقایقی

بعد پی پی کردند و بعدش میگفتند حموم دور یعنی بریم داخل توالت فرنگی حمام

پی پی ما را دور بریزیم درواقع دیگه ما تقریبا توانستیم در ٢٠ ماهگی بچه ها را از

پوشک بگیریم که بیشتر زحمتش را مامانیشون کشیده که اینها را اصلا پوشک

نمیکنه به قول خودش پوشک مصرف نمیکنه و بچه ها عادت کردند در توالتشون

جیش کنند حتی ویانا از مامانی یاد گرفته وقتی نشسته رو توالتش جیش میکنه

کتابش را هم می خواند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سید ابوالفضل
24 مهر 90 1:19
سلااااااااااام عزیزم خوبین آفرین به ویانا جون که هم خوب حرف میزنه و هم خیلی مهربونه
اینم بوسه های ایلیاجون


سلام
پسر گل ما چطوره؟
مرسی از بازدیدتون