ویاناویانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

ویانا و ایلیا

ویانای 2 سال و 2 ماهه

1391/2/3 11:05
نویسنده : ملیکا
951 بازدید
اشتراک گذاری

ویانا و ایلیا در ٥ فروردین ٩١ دوسال و دوماهه شدند

در ایام نوروز مرتبا جملات و حرکات شیرینی از خودشان نشان

میدادند و الان دیگه کاملا قشنگ صحبت میکنند و نظر میدهند

ویانا که وقتی تو ماشین می نشست میپرسید مامان کجا بریم؟ 

و به باباش میگفت بابا اَیید اَواش برو موآظب باش یعنی یواش برو مواظب باش

وقتی همه با هم صحبت میکردند و هم همه میشد دستش را روی

سرش میگرفت و میگفت : یواش اعصابم خُرد شد ساکت باشید

به هر کسی میرسید میگفت اسم من نانا اسم داداشم ایلا

بابا اَیید و مامان میکا ، من دوساله هستم

و به همه پشت تلفن میگفت : عیدتون مبارک

اکثر کتابهایش را مخصوصا کتاب گربه و کتاب داینا و تولدش را خودش میخواند

شعر دختری را دوستش دارم و خداجون کاری بکن ماه توی آسمون باشه

خاله شادونه را که مامانی برایش میخواند را خودش میخواند

کلمات انگلیسی مثل Hello , How are you , Thank you , good morning

را خیلی قشنگ تلفظ میکنه، در واقع الان ویانا هرکاری و هر حرفی جلویش

بزنی یا انجام دهی را براحتی تقلید میکنه و انجام می دهد

اعداد را هم به انگلیسی از one تا ten و هم به فارسی از یک تا ده میشمارند

در خیابان عاشق نشان دادنِ ماشینهای بزرگ به قول خودش گُنده است

عاشق آهنگ انگار نه انگار منصور است

وقتی سیر میشه میگه شیمکم باد کرده

اجازه نمیدهد کسی داداشش را دعوا کند در واقع طاقت گریه داداشش را ندارد

جدیدا مرتبا میگه من اودم غذا بخورم بزرگ شم یعنی خودم میخورم

جدیدا دنبال دادییش که میگرده میگه داییم کجاست

وقتی داداشش بغل من است میگه مامان داداش را بذار پایین یا میگه

بابا داداش را بگیر من می می بخورم بغل مامانم باشم 

وقتی داداشش صدا می زنه که آجی بیا یک وقتهایی میگه بله الان میام

یک وقتهایی میگه نمیام مریضم دلم درد میکنه برم دکتر

یه وقتهایی به مامانش میگه مامان قشنگم عسلم مامان عزیزم بیا بشین

وقتی ازش میپرسی چی میخوری میگه قُمه سبزی با سالاد یعنی قرمه سبزی

یا عدس پلو یا سبزی پلو یا میگه خوِشت میخوام یعنی خورشت میخوام

فحش مورد علاقه ویانا پِدَسوته یعنی پدرسوخته

موقع بالا رفتن از سرسره به داداشش میگه الان میام نگران نباش عزیزم

یک وقتهایی خیلی رو داداشش حساس میشه میگه مامانی داداش پی پی نکنه

یا میگه بابا ناخنهای پای داداش را نگیر وقتی میگی چرا؟ میگه گناه داره

یک روز که داداشش نیومد غذا بخوره به مامانش گفت الان میام ،رفت به

داداشش گفت : داداشم بیا شام عدس پلو داریم عدس پلو باشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

a
11 بهمن 93 20:19
دوست عزیز جسارت نباشه اما چرا اونقدری که از دخترتون می نویسید از پسرتون نمی نویسید؟ اگه بعدا که بزرگ شد پسرتون و اینجا رو خوند شاید احساس کنه خواهرش رو بیشتر از اون دوست دارید که مشکل ساز میشه این مسئله براش سلام شما لطف کنید به وبلاگ پسر من هم یک سری بزنید